English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
gadgets U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget U نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
keying interval U فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echoed U برگشت امواج رادار
echo U برگشت امواج رادار
echoing U برگشت امواج رادار
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
beam width U عرض ستون امواج رادار
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
radioactivity U قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
ground waves U امواج زمینی
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
reflection plane U صفحه انعکاس
crystal ball U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls U گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
baffles U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffle U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
radar scope U صفحه رادار
sky glow U انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
b scope U صفحه کاتد رادار
radar screen U صفحه تصویر رادار
radar scope U صفحه دید رادار
glares U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare U انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
radar echo U علایم روی صفحه رادار
plan position indicator U صفحه رادار ناو یا هواپیما
cluttered U برفک انداختن صفحه رادار
clutter U برفک انداختن صفحه رادار
clutters U برفک انداختن صفحه رادار
blip U تصویری بر روی صفحه رادار
blips U تصویری بر روی صفحه رادار
azimuth stabilized ppi U صفحه رادار با سمت ثابت
railings U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
fiducial marks U علایم منطبق شونده در صفحه رادار
railing U تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
snow blink U تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
snows U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow U پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
fixer network U شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
pip U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips U هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
echoing U انعکاس صدا انعکاس موج
echoes U انعکاس صدا انعکاس موج
echo U انعکاس صدا انعکاس موج
echoed U انعکاس صدا انعکاس موج
spoking U تولید نور و یا جرقههای نوربه طور گاه به گاه روی صفحه رادار
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
disruptive pattern U اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction U تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
qwerty keyboard U ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
reactional U انعکاس
reflectance U انعکاس
reactions U انعکاس
reaction U انعکاس
reflection U انعکاس
reflectiveness U انعکاس
reflexion U انعکاس
replication U انعکاس
radiation U تشعشع
luminance U تشعشع
emissions U تشعشع
flashed U تشعشع
flashes U تشعشع
emission U تشعشع
flash U تشعشع
antiradiation U ضد تشعشع
radiational U تشعشع
total radiation U تشعشع کل
reflectance U قابلیت انعکاس
repercussion U انعکاس برگشت
reflexible U قابل انعکاس
reflecting power U قدرت انعکاس
reflexibility U انعکاس پذیری
reflexible U انعکاس پذیر
reflexivity U انعکاس پذیری
echoes U انعکاس صدا
echo U انعکاس صدا
reflectance ink U جوهر انعکاس
echoing U انعکاس صدا
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
echoed U انعکاس صدا
atmospheric refraction U انعکاس جوی
first order reflection U انعکاس مرتبه یک
internal reflection U انعکاس درونی
reflectors U الت انعکاس
reflector U الت انعکاس
anechoic U بدون انعکاس
zigzag reflection U انعکاس متعدد
fluorescence U تشعشع ماهتابی
intensity of radiation U شدت تشعشع
emitter U تشعشع کننده
glary U دارای تشعشع
aura U تشعشع نورانی
auras U تشعشع نورانی
induced radiation U تشعشع القایی
fluorescent radiation U تشعشع فلورسنت
radiacmeter U تشعشع سنج
radiometer U تشعشع سنج
radioscopy U تشعشع سنجی
radiator U تشعشع کننده
radiators U تشعشع کننده
radiation pressure U فشار تشعشع
radiation U تشعشع اتمی
radiation source U منبع تشعشع
radiation loss U تلف تشعشع
radiancy U تابندگی تشعشع
refulgence U جلال تشعشع
emit U تشعشع کردن
radiantly U تشعشع بطورمنشعب
dosimeter U تشعشع سنج
scattered radiation U تشعشع پراکنده
radiance U تابندگی تشعشع
electronic radiation U تشعشع الکترونی
thermal radiation U تشعشع حرارتی
emitting U تشعشع کردن
emitted U تشعشع کردن
nuclear radiation U تشعشع هستهای
emits U تشعشع کردن
x irradiation U تشعشع رونتگن
neutron radiation U تشعشع نوترونی
space radiation U تشعشع رادیویی
ray U تشعشع داشتن
ray U روشنایی تشعشع
prompt radiation U تشعشع کامل
corpuscular radiation U تشعشع ذرهای
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com